آيا جن زدگي واقعيت دارد و آيا جن مي تواند وارد وجود انسان شود و موجبات اذيت و آزار او را فراهم كند؟
پاسخ:
سئوال مذكور را مي توان از دو جهت بررسي كرد و به آن پاسخ داد:
1. آيا جن زدگي واقعيت دارد؟
2. در حال حاضر توجه به اين مسأله چه اهميتي دارد؟
اما در باره جهت اوّل بايد گفت كه هيچ آيه اي وجود ندارد كه به جن زدگي و ورود جن در وجود انسان دلالت كند. تنها آيه 82 سوره انبياء وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِك وَكنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ و آيه 37 سوره ص وَالشَّيَاطِينَ كلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ به تسخير و تسلط انسان بر جن اشاره مي كند، آن هم نه هرانساني بلكه انسان هاي والا مقامي چون حضرت سليمان ـ عليه السلام ـ كما اينكه در روايات هم به ارتباط و تسخير بعضي ائمه-علهم السلام- نسبت به اجنّه اشاره شده است به طور مثال در مورد حضرت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ در كتب تاريخي نقل شده است كه اجنّه خدمت آن حضرت شرفياب شدند و از ايشان اجازه نابودي دشمنانشان را خواستند، كه حضرت نپذيرفتند.(1)
اما اشاره روايات به جن زدگي را مي توان تا حدودي پذيرفت، لكن نه به اين معنا كه در وجود انسان حلول كند و به تعبيري آن را مسخر خود كنند، بلكه به اين معنا كه برخي افراد فرصت طلب با استخدام اجنه سبب آزار و اذيت ديگران و يا رسيدن به خواسته هاي نامشروع خود مي شوند .
به طور نمونه از امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره سحر سئوال شد كه آن حضرت سحر را چند قسم مي شمرند كه يكي از آنها به خدمت گرفتن اولياء شياطين «جن» است.(2) و نيز از آن حضرت روايت شده كه هر كس سوره جن را بسيار بخواند، هرگز در زندگي دنيا، چشم زخم جن، جادو و سحر و مكر آنها به او نمي رسد.(3)
نكته اي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه افرادي در مناطق مختلف دنيا به خصوص هند و حتي كشور ما وجود داشته و دارند كه خود را جن گير معرفي مي كنند. به طور نمونه در استان هرمزگان آنان به (مامازار) معروفند كه با انجام يكسري اعمال مرتاضانه تواسته اند به چنين قدرتي دست يابند. و مدعي اند برخي بيماران كه دچار ناراحتي هاي روحي و رواني و حتي جسمي شده اند، دچار جن زدگي اند، و ما مي توانيم با اعمالي خاص، جن وارد شده در بدن شخص جن زده را خارج كنيم، منتهي بايد اين مطلب را هم دقت نمود كه اكثر آنها فقط ادعاي ارتباط با جن را دارند و با صرف ادعا نمي توان درستي حرف آنها را پذيرفت، زيرا كارهايي كه در باره اشخاص بيمار انجام مي دهند، مي تواند ناشي از قدرت مرتاضانه آنان باشد و امروزه اين كار يك امر ثابت شده و پذيرفته شده است. مثل كساني كه با قدرت هيپنوتيزم به خيلي از اسرار نهفته دروني انسان دست مي يابند و يا مرتاضان هندي كه كارهاي خارق العاده اي كه عجيب تر از كارهاي اين افراد به اصطلاح جن گير است، انجام مي دهند.
امّا در باره جهت دوم بايد گفت كه
بعضي تحت همين عناوين به يك سري اعمال دست مي زنند كه منجر به ايجاد تأثير بد و منفي در زندگي خانوادگي، اعتقادات و ايمان مردم شده است. عناويني از جمله جن گير، دعا نويس كه با اجنه در ارتباطند و يا جادوگر. آگاهي از اين نكته لازم است كه اين كارها مربوط به زمان ما نمي شود، بلكه سابقه طولاني در ميان انسان ها داشته همچنانكه آيه 102 سوره بقره به آن اشاره مي كند وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَي مُلْك سُلَيْمَانَ.... آنچه را كه شيطان (صفت) ها در سلطنت سليمان خوانده (و درس گرفته) بودند، پيروي كردند و سليمان كفر نورزيد، ليكن آن شيطان (صفت) ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مي آموختند. و (نيز از) آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرو فرستاده شده بود (پيروي كردند) ، با اينكه آن دو (فرشته) هيچ كس را تعليم (سحر) نمي كردند مگر آنكه (قبلاً به او) مي گفتند: «ما (وسيله) آزمايشي (براي شما) هستيم پس زنهار كافر نشوي» و (لي) آنها از آن دو (فرشته) چيزهايي مي آموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايي بيفكنند هر چند بدون فرمان خدا نمي توانستند به وسيله آن به احدي زيان برسانند. و (خلاصه) چيزي مي آموختند كه برايشان زيان داشت، و سودي بديشان نمي رسانيد. و قطعاً (يهوديان) دريافته بودند كه هر كس خريدار اين (متاع) باشد در آخرت بهره اي ندارد. وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند ـ اگر مي دانستند».
. به خاطر همين حتي علماء گذشته ما نيز درباره حكم فقهي اين مسأله بحث كرده اند و عموما در قالب سحر حكم به حرمت آن داده اند.(4) اين كار به قدري در نگاه اسلامي مورد تنفّر است كه حضرت علي ـ عليه السلام ـ در اين باره فرموده اند: هر كس چيزي از جادو بياموزد، كم باشد يا زياد، كافر است و پايان عمر او با پروردگارش مي باشد و كيفر آن اين است كه بايد كشته شود مگر توبه كند.(5)
پاورقی:
1. سيد بن طاووس، ترجمه لهوف ، ص83 و مؤيدي، علي، فرهنگ سخنان امام حسين(ع)(ترجمه) .
2. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج59، ص، 278 و 297.
3. بحرانی، سید هاشم، تفسير برهان، بنیاد بعثت، تهران، 1416ق، سوره جن، ج5، ص505.
4. انصاري، مرتضی، مکاسب ، چاپ کنگره، ج1، ص 273.
5. قرب الاسناد، حمیری قمی، موسسه آل البیت، چ اول، قم، 1413 ق، ص152.